You need to sign in or sign up before continuing.
Take a photo of a barcode or cover
3.79 AVERAGE
3.79 AVERAGE
funny
reflective
slow-paced
Plot or Character Driven:
Plot
Strong character development:
No
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes
Why did no one tell me Russian lit could be funny
funny
reflective
slow-paced
Plot or Character Driven:
Character
Strong character development:
No
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
Yes
مثل همه داستان های دیگر، کتاب با یک ایده ی یک خطی شروع می شود. کسی می خواهد کاری کند و در این راه برای او ماجراهایی پیش می آید. با آدم های بی مایه، پست و ابله مثل خودش رو به رو می شود، که از هیچ دروغ و تعارفی فروگذار نیستند. سر میزهای بزرگ شام و ناهار می نشینند، از میان زمین های کشاورزی عبور می کنند، درخت ها و خانه ها و مناظری که احاطه کرده شان توصیف می کنند، حواسشان به نوکرها و کلفت هایشان است که ازشان دزدی نکنند، درباره کیفیت لباس زن ها اظهار نظر می کنند، با یک دیگر چک و چانه می زنند، عرق می خورند و اتفاقات دم دستی دیگر که در یک جای دور افتاده، رو به خرابی ولی با مردمانی کوشا در حفظ ظاهر را با هم از سر می گذرانند.
مدت زمانی در کتاب می گذرد و در اثر این اتفاقات یا میزبان ها و یا میهمان ها باید تغییر کنند و دچار تحول شوند و گرنه می شود تابلوی نقاشی که همه چیز ثابت ست، آدم چند ثانیه ای نگاه می کند و به هنرمندی نقاش غبطه می خورد و بعد راهش را می گیرد و می رود. کتاب ولی سیصد چهارصد صفحه است، هر چه قدر هم فونتش را درشت کنید، باز هم باید یک چیزی پیش بیاید تا دیگران رغبت کنند حتی مفتکی آن را بخوانند. بالاخره باید یک اتفاق بزرگی بیفتد، برسیم به گردنه ای که از ابتدای راه همه درباره ش صحبت می کرده اند، صخره های بلند و دره های رعب انگیز. نویسنده اما سورچی ای ماهر است مرتب داستان های فرعی وارد کتاب می کند، یک جا درباره سروانی که شَت و شل است، و یک جا درباره ملاکی مثل خرس پُرخور است و دختری که مثل عروسک صورتش سرخ و موهایش طلایی است. همه این ها داستان را بیشتر و بیشتر کش می آورد، خواننده این همه راه رفته و حالا رسیده آن بالا، و می بیند به جای کوهستان وسط دشتی است که این ور و آن ورش چاله و خندق است. من چون از نویسنده خوشم می آید، پنج ستاره می دهم.
مدت زمانی در کتاب می گذرد و در اثر این اتفاقات یا میزبان ها و یا میهمان ها باید تغییر کنند و دچار تحول شوند و گرنه می شود تابلوی نقاشی که همه چیز ثابت ست، آدم چند ثانیه ای نگاه می کند و به هنرمندی نقاش غبطه می خورد و بعد راهش را می گیرد و می رود. کتاب ولی سیصد چهارصد صفحه است، هر چه قدر هم فونتش را درشت کنید، باز هم باید یک چیزی پیش بیاید تا دیگران رغبت کنند حتی مفتکی آن را بخوانند. بالاخره باید یک اتفاق بزرگی بیفتد، برسیم به گردنه ای که از ابتدای راه همه درباره ش صحبت می کرده اند، صخره های بلند و دره های رعب انگیز. نویسنده اما سورچی ای ماهر است مرتب داستان های فرعی وارد کتاب می کند، یک جا درباره سروانی که شَت و شل است، و یک جا درباره ملاکی مثل خرس پُرخور است و دختری که مثل عروسک صورتش سرخ و موهایش طلایی است. همه این ها داستان را بیشتر و بیشتر کش می آورد، خواننده این همه راه رفته و حالا رسیده آن بالا، و می بیند به جای کوهستان وسط دشتی است که این ور و آن ورش چاله و خندق است. من چون از نویسنده خوشم می آید، پنج ستاره می دهم.
slow-paced
adventurous
funny
lighthearted
medium-paced
Plot or Character Driven:
Plot
Strong character development:
Complicated
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
Content Warnings
Minor: Racial slurs, Antisemitism
funny
lighthearted
reflective
slow-paced
dichiarando questo libro tra le best read dell'anno anche se ci ho messo tremila anni
relaxing
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
No
Loveable characters:
No
Diverse cast of characters:
Complicated
Flaws of characters a main focus:
Yes