The short story underappreciator has logged on.

The titular novella is worth reading, the rest not so much. I'm interested in reading one of McCullers' novels as the lonesome, barely-there Southern town she invokes is the kind of moody world I'd like to inhabit more. Her prose is nothing extraordinary and I'm not yet sure if there's significantly more to her work other than that setting, that mood, but it may well be enough for me to go on reading.

3.8
dark reflective sad slow-paced
Plot or Character Driven: Character
Strong character development: Complicated
Loveable characters: Complicated
Diverse cast of characters: No
Flaws of characters a main focus: Yes

آواز کافه‌ی غم‌بار
کارسون مکالرز
نشر بیدگل
2.75/5
–––
اسم کتاب گویای چیزیه که قراره باهاش رو به رو بشید، قراره داستان یه کافه رو بخونید. فقط اینکه کوزی و گوگولی نیست، دارک و گوتیکه. این داستان روایت یک تباهیه.
🧳این کتاب از اون دسته کتاب‌هاییه باید بیشتر برای حس‌وحال و وایبش خونده بشه. اگه به چشم کتابی با پلات عمیق یا تکون‌دهنده بخونیدش قراره ناامید بشید.
داستان یه فضای ملانکولیک و غمگینی داره، آدم‌ها تنها و غمگینن، احساس حقارت یا پوچی دارن.
یه آبادی کوچک ملال‌آور که مردمش با غیبت و شایعه سرگرمن و حتی به منطقی بودن یا نبودن این شایعات هم توجهی ندارن.
جزئیات و توصیفات زیادی هم داره که به نظرم کندش می‌کردن و ممکنه کسل‌کننده بشه.

🧳چیزی که در موردش دوست داشتم نشون دادن اون روی تاریک عشقه، توی این کتاب عشق قرار نیست شما رو خوشبخت کنه، در واقع برعکس. بدبختتون می‌کنه*

🧳ترجمه رو چک نکردم ولی از اینکه یه سری کلمات انگلیسی ترجمه نشده توش داشت خوشم نیومد، مثلا میس یا لیکور.
نثر ترجمه شده قشنگ بود، خوب فضا رو به تصویر می‌کشید و گاها مفاهیم عمیقی پشت یسری جمله‌ی ساده بود.

🍻کتابی نیست که به همه‌ی سوالاتتون جواب بده. قرار نیست بند بند وجود شخصیت‌ها رو براتون باز کنه. در نهایت گره‌های باز نشده‌ای باقی می‌مونن ولی پایانش رو دوست داشتم. داستان گیج‌کننده نبود. شخصا سوالام بیشتر در مورد بک‌گراند شخصیت‌ها و اتفاقاتیه که بعدش براشون میفته یا علت یسری کارهاشون**

🍻کتاب بدی نبود، ایده رو دوست داشتم، فضا رو دوست داشتم (نه صرفا اون شهر یا روستا رو، وایب کلی کتاب) ولی خب عاشقش نشدم. اوکی بود. پشیمون نیستم که خوندمش، وقت تلف کردن نبود. کوت‌های قشنگی هم داشت.
ادیو خوندمش و فکر کنم در آینده اگه فرصتش پیش بیاد بازم از این نویسنده یا ادبیات گوتیک خواهم خوند.

🍻از اینجا اسپویل داره:

جزئیات انسانی رو خوب نشون داده بود بدون اینکه بگه. مثلا نمی‌گه فلان شخصیت راضی یا خوشحال بود، توی اعمال و رفتارشون نشونش می‌ده. سه تا شخصیت اصلی داریم. آمالیا، ماروین و لایمن. آمالیا زن قوی و مستقلیه که چندان "زنونه" نیست. ماروین شخصیت به اصطلاح شروری بود که به خاطر عشق آمالیا سعی می‌کنه اصلاح بشه ولی وقتی ازدواج می‌کنن آمالیا اون رو پس می‌زنه، هیچ خبری از تنش جنسی و.. نیست. حتی شب ازدواجشون انگار دعواشون می‌شه و آمالیا پیراهنش رو با لباس "مردونه" عوض می‌کنه. مهم نیست حتی اگه ماروین همه‌ی اموالش رو بهش بده، بازم نمی‌تونه عشق و محبتش رو به دست بیاره، اینجوری می‌شه که ماروین به سمت سقوط می‌ره، آمالیا رو ترک می‌کنه و یه جنایتکار می‌شه. بعدش لایمن رو داریم، گوژپشتی که یه شب پیداش می‌شه و ادعا می‌کنه پسر خواهر ناتنی مادر آمالیاست. مردی که آمالیا عاشقش می‌شه و عشقش بیشتر از بار جنسی بار مادرونه؟ پلاتونیک؟ مراقبت کردن داره. مردی که ویژگی‌های شرورانه‌ای داره و از نظر احساسی آمالیا رو تو مشتش داره. از وقتی کافه باز می‌شه آمالیا بیشتر به سمت ویژگی‌های زنونه(مثلا پیراهن پوشیدن)می‌ره. لایمن هم دلیل رونق کافه محسوب می‌شه.
با برگشتن ماروین به شهر، لایمن به سمتش جذب می‌شه و تایید و توجهش رو می‌خواد. نهایتا به آمالیا خیانت می‌کنه و توی مبارزه‌شون مداخله می‌کنه و باعث می‌شه لایمن ببره. کافه رو تخریب می‌کنن و از خونه آمالیا دزدی می‌کنن و حتی سعی می‌کنن مسمومش کنن و می‌رن. بعد از اون هم آمالیا دیگه اون دکتر قبلی که خردمندانه سعی در درمان مریض‌هاش داشت نیست، پنجره‌ها رو تخته می‌کنه و خودش مثل یه روح اونجا محبوس می‌شه و گاهی از پنجره به بیرون نگاه می‌کنه. 

*در واقع اینجا بیشتر از رشد شخصیتی سقوط شخصیت‌ها رو داریم که خب یجورایی عشق و رابطه تاکسیک باعثشه و هیچکس به چیزی که راضیش کنه نمی‌رسه.
مثلث عشقی تاکسیکی داشت😂🌚

**راستش من برام سواله که چرا آمالیا درخواست ازدواج ماروین رو قبول کرد و بعد اونجور طردش کرد؟ اگه به این چیزا و شخصیت‌ها بیشتر می‌پرداخت احتمالا امتیازش بالاتر میومد. برای همین هم 3 نبود برام.

تصویرسازی داستان و ماجرای آبادی رو میشه تشبیه به آهنگ‌‌ کرد؛ آهنگی غمگین، شنیدنی و عجیب. روایت داستان هم سوم شخص و موردعلاقه‌ی من بود.

just finished this lying in the grass....i read this btwn leaving ma and heading to illinois, felt like a very fragmented reading process. also made me think about how hard it is for me to fully digest writing unless i'm by myself (i did a bad job of that with this book - the stories that i liked the most were the ones i read by myself all in one sitting which is just like bc i put time & energy into reading them lol). and there is so much to digest in here! i loved the last story a lot - loving a tree a rock a cloud! feels so perfect for the farm, but also i love how she builds so much emotional complexity into the "science" of this man in the cafe. oh also realizing now how circular the book is, beginning and ending in a cafe. i want to come back to this book i think. also loved the pathological liar story

هادية و جميلة.

The five stars here are for the title novella, The Ballad of the Sad Cafe. It’s beautiful and delightful, a tale told over whiskey sours out on the porch on a slow, sultry Southern afternoon. It starts and ends in a sleepy, nearly abandoned town, but reminisces more lively days when a handful of misfit characters came together in unlikely bonds of love and hate and jealousy. It’s just wonderful, sweet and tangy and sad and funny and poignant, like a lighter, more comical version of The Heart is a Lonely Hunter.

The rest of the stories in the collection, though, barely rate three stars—some not even that. They all reside in McCullers’s wheelhouse, playing on themes of love and loss, of the discomfort that comes of being isolated from human connection, but they don’t all work very well.

Interesting characters and events.

If grotesque can be defined as "comically incongruous" then I suppose nothing sums that up better than a closeted witch-doctor giantess and her little freak goblin cousin. What a strange and sordid tale. I originally gave this three stars, but I've added a fourth because I can't stop thinking about it. I wanna beat the crap out of that hunchback.