بعد از پایان by Fariba Vafi

بعد از پایان

Fariba Vafi

232 pages missing pub info (editions)

reflective medium-paced
Powered by AI (Beta)
Loading...

Description

 ناگهان مثل دیوانه‌ها بلند شد پتویی آورد رفت زیرش قلنبه شد پشتش را کرد به من. جوری خودش را پتوپیچ کرد که معلوم نبود سرش کدام طرف است. انگار این‌جوری بهتر شد. پتو باز بهتر از فاطمه یا سنگ بود. رفتم نزدیک‌تر. دستم را گذاشتم روی پتو. دیدم اصلاً حرفم ...

Read more

Community Reviews

Loading...

Content Warnings

Loading...