You need to sign in or sign up before continuing.

کامچاتکا by Marcelo Figueras, بیوک بوداغی

272 pages first pub 2003 (view editions)

fiction historical emotional reflective slow-paced
Powered by AI (Beta)
Loading...

Description

آخرین چیزی که پدر به من گفت، آخرین کلمه‌ای که از زبان او شنیدم، کامچاتکا بود. مرا بوسید با ته‌ریش سه ـ چهار روزه‌اش صورت‌ام را خراشید و سوار سیتروئن شد. ماشین در خیابان پست و بلند مارپیچ رفت. مدتی به حباب سبز رنگی خیره بودم که پشت تپه‌ای گم می‌شد ...

Read more

Community Reviews

Loading...

Content Warnings

Loading...