Take a photo of a barcode or cover
f_roshan 's review for:
مادام بوواری
by Gustave Flaubert
دو سال پیش شروع کردم به خوندن مادام بوواری
تا حدود یک سوم کتاب جلو رفتم ولی واقعا برام خسته کننده بود.
تقریبا داشت هیچ اتفاق خاصی نمیفتاد و بیشترش توصیف چیزها بود.
نتونستم تمومش کنم.
دو روز پیش از جایی که ولش کرده بودم شروع کردم و اینبار اما بوواری حسابی فرز و زبر و زرنگ شده بود!
از یکجا به جای دیگه میرفت و هیچ چیزی نمیتونست راضیش کنه پس بیشتر میخواست.
حقیقتش در یک سوم اول اما بوواری در حال دیدن زدن چیزهاییه که در دو سوم پایانی با حرص و طمع زیاد میخوادشون.
فکر میکنم اما زنی بود که زودتر از زمان خودش به دنیا اومده بود.
دیگه همه ما الان این گناه معصومانه رو داریم که مثلا خفنترین دوچرخه با خوشگلترین قمقمه دوچرخهسواری و بهترین کلاه ایمنی رو میخریم اما این خرید تجهیزات اینقدر خستهمون میکنه که به یادگیری دوچرخه نمیرسیم.
یا جالبترین صحنه برای من جایی بود که اما رفته بود به کلیسا و داشت به مریم مقدس و قدیسههای مختلف فکر میکرد و تصمیم گرفته بود که خفنترین قدیسه تاریخ بشه در حالی که یک ساعت بعد همراه معشوقهاش سوار کالسکه شد و رفت! خب این رفتار خودمو یادآوری میکرد که یه روز میخوام خففنترین بشم تو یه چیزی و بعد کلا ولش میکنم و میرم دنبال هوس بعدی.
به هر حال امروز بهای زیادی بابت این رفتار نمیدیم.
مثل اما بوواری خیلی وقتا از زندگی راضی نیستیم ولی خیلیم ناراضی نیستیم.
تا حدود یک سوم کتاب جلو رفتم ولی واقعا برام خسته کننده بود.
تقریبا داشت هیچ اتفاق خاصی نمیفتاد و بیشترش توصیف چیزها بود.
نتونستم تمومش کنم.
دو روز پیش از جایی که ولش کرده بودم شروع کردم و اینبار اما بوواری حسابی فرز و زبر و زرنگ شده بود!
از یکجا به جای دیگه میرفت و هیچ چیزی نمیتونست راضیش کنه پس بیشتر میخواست.
حقیقتش در یک سوم اول اما بوواری در حال دیدن زدن چیزهاییه که در دو سوم پایانی با حرص و طمع زیاد میخوادشون.
فکر میکنم اما زنی بود که زودتر از زمان خودش به دنیا اومده بود.
دیگه همه ما الان این گناه معصومانه رو داریم که مثلا خفنترین دوچرخه با خوشگلترین قمقمه دوچرخهسواری و بهترین کلاه ایمنی رو میخریم اما این خرید تجهیزات اینقدر خستهمون میکنه که به یادگیری دوچرخه نمیرسیم.
یا جالبترین صحنه برای من جایی بود که اما رفته بود به کلیسا و داشت به مریم مقدس و قدیسههای مختلف فکر میکرد و تصمیم گرفته بود که خفنترین قدیسه تاریخ بشه در حالی که یک ساعت بعد همراه معشوقهاش سوار کالسکه شد و رفت! خب این رفتار خودمو یادآوری میکرد که یه روز میخوام خففنترین بشم تو یه چیزی و بعد کلا ولش میکنم و میرم دنبال هوس بعدی.
به هر حال امروز بهای زیادی بابت این رفتار نمیدیم.
مثل اما بوواری خیلی وقتا از زندگی راضی نیستیم ولی خیلیم ناراضی نیستیم.