Scan barcode
A review by dream_mmdi
ستوان آینیشمور by Martin McDonagh
5.0
"وقتی قرار است به تروریسم بخندیم"
تاریخ پره از جنایات وصف ناشدنی علیه بشریت توسط "ملیگرایان" پرشوری که به نگاه خودشون به جهان افتخار می کنن.
(ستوان اینیشمور) به طرز وحشتناکی خنده داره. این نمایشنامهی گروتسک، سرشاره از خشونت، خون، جنون و حماقت. دیالوگها در اوج شکوه، بی معنا و در عین حال کاملا حساب شده انتخاب شدن تا پوچی ایدئولوژی و بی معنایی کاری که انجام میشه رو نشون بده.
مارتین مک دونا به ما یادآوری میکنه که تروریسم چقدر احمقانه ، متناقض و خشنه. یادآوری میکنه که حتی شعارهای وطن پرستانه و آزادی خواهانه هم چیزی از کثافت جنگ و ترور کم نمیکنه . و خب اون اینکارو به روش خاص خودش، یعنی با کشتن ما از خنده انجام میده.
شخصیت های این نمایشنامه همگی ایدئولوژی خالصی درباره ارتش جمهوری خواه ایرلندی دارن. و اونقدر ذوب در آرمان گرایی و ملی گرایی شدن که مرگ انسانها در این راه دیگه براشون مسله بااهمیتی نیست ولی همین آدمها نسیت به مرگ چند گربه خانگی، حساس میشن و صحنه نمایش رو به حمام خون بدل میکنن.
....
این نمایشنامه از سه گانهی جزایر آران، که بعد از "چلاق اینیشمان " و قبل از "بانشی های آینیشیر" نوشته شده، قطعا سیاسی ترین و جنجالی ترین کار مک دوناست. مک دونا توی این کار با تانک از روی تروریسم رد شد و جوری به مسخره گرفتش که گمون نکنم هیچ نویسنده دیگه تونسته باشه اینطور ازش انتقاد کنه.
برای اجرای این نمایشنامه هم حرف و حدیث زیادی بوجود اومد و بخاطر اینکه جایی حاضر نبود خشونت آشکار این اثر رو روی صحنه ببره، آقای مک دونا ۵ سال خودش رو از نوشتن بازنشسته کرد و تا این کار اجرا نشد حاضر نشد کتاب جدید بنویسه.
........
واقعا خوندن از مک دونا و دیدن فیلمهایی که نوشته رو پیشنهاد میکنم . اگر فرصت ندارید و یا میخوایید قلمش رو امتحان کنید، مرد بالشی رو پس حتما بخونید. عاشقش میشید.
تاریخ پره از جنایات وصف ناشدنی علیه بشریت توسط "ملیگرایان" پرشوری که به نگاه خودشون به جهان افتخار می کنن.
(ستوان اینیشمور) به طرز وحشتناکی خنده داره. این نمایشنامهی گروتسک، سرشاره از خشونت، خون، جنون و حماقت. دیالوگها در اوج شکوه، بی معنا و در عین حال کاملا حساب شده انتخاب شدن تا پوچی ایدئولوژی و بی معنایی کاری که انجام میشه رو نشون بده.
مارتین مک دونا به ما یادآوری میکنه که تروریسم چقدر احمقانه ، متناقض و خشنه. یادآوری میکنه که حتی شعارهای وطن پرستانه و آزادی خواهانه هم چیزی از کثافت جنگ و ترور کم نمیکنه . و خب اون اینکارو به روش خاص خودش، یعنی با کشتن ما از خنده انجام میده.
شخصیت های این نمایشنامه همگی ایدئولوژی خالصی درباره ارتش جمهوری خواه ایرلندی دارن. و اونقدر ذوب در آرمان گرایی و ملی گرایی شدن که مرگ انسانها در این راه دیگه براشون مسله بااهمیتی نیست ولی همین آدمها نسیت به مرگ چند گربه خانگی، حساس میشن و صحنه نمایش رو به حمام خون بدل میکنن.
....
این نمایشنامه از سه گانهی جزایر آران، که بعد از "چلاق اینیشمان " و قبل از "بانشی های آینیشیر" نوشته شده، قطعا سیاسی ترین و جنجالی ترین کار مک دوناست. مک دونا توی این کار با تانک از روی تروریسم رد شد و جوری به مسخره گرفتش که گمون نکنم هیچ نویسنده دیگه تونسته باشه اینطور ازش انتقاد کنه.
برای اجرای این نمایشنامه هم حرف و حدیث زیادی بوجود اومد و بخاطر اینکه جایی حاضر نبود خشونت آشکار این اثر رو روی صحنه ببره، آقای مک دونا ۵ سال خودش رو از نوشتن بازنشسته کرد و تا این کار اجرا نشد حاضر نشد کتاب جدید بنویسه.
........
واقعا خوندن از مک دونا و دیدن فیلمهایی که نوشته رو پیشنهاد میکنم . اگر فرصت ندارید و یا میخوایید قلمش رو امتحان کنید، مرد بالشی رو پس حتما بخونید. عاشقش میشید.