A review by saaraa96
Divergent Mind: Thriving in a World That Wasn't Designed for You by Jenara Nerenberg

2.0

اون اولا یه بخشی داشت که راجع به این بحث میکرد و پذیرش تمام تفاوت ها بدون لیبل زدن و ...
What happens when we stop pathologizing difference?
 وقتی خوندمش اینطور بودم که چقدر باهات موافقم.
جدای از بیمارانگاری خیلی از تفاوت ها، میلیون ها دسته بندی اضافه هی درست میکنیم. تو زمونه ای که همه دنبال ایراد گرفتن از همدیگه و دقیق‌تر کردن دسته بندی اشخاص دیگه‌ایم، برا درست دسته بندی کردن در نهایت به فرد به فرد میرسیم.
خب چه کاریه؟
یه سری چیزا راجع به ای‌دی‌اچ‌دی و اوتیسم می‌گفت که به طرز عجیبی درست بودند. یه سری چیزاش تجربه شخصیم بودند. از اون ور یه سری چیز خیلی طبیعی و تیپیکال رو گرفته بود گفته بود اینا جزو نورودایورسیتین. بعد خیلی تاکید داشت این نورودایورسیتی خانم و اقا هم از هم جدا کنه. راجع به خانم ها داشت می‌گفت بیشتر.
وقتی اولش اینهمه با بحث میای میگی بیمارگونه نکنیم هر تفاوتی رو ، چطوری میای این مدلی دسته بندی می‌کنی؟
نمیدونم ، اولاش فکر میکردم منظورش اینه این‌همه دسته بندی نشه؛ ولی منظورش این بود دسته بندی رو اون اسم روش نذاریم که فکر کنن باید برن دنبال تراپیست و فلان ، این اسم رو روش بذاریم که... چیکار کنن؟ کاری نکنن؟ بدونن تو اذیت شدنشون تنها نیستن و دنبال کمک دیگه نمی‌خواد برن چون تنها نیستن؟

بخشی از کتاب راجع به مناسب نبودن دنیای فرمال و تیپیکال برای کار کردن نورودایورجنت ها بود. که خب آره سخته و جور نیست؛ ولی حالا به اون بدی ای که میگفت هم نیست و رو به بهبوده. اینطور نیست که دنیا متوجه این تغییرات نباشه.
تقسیم بندی نوروتیپیکال و نورودایورجنت رو نمی‌خوام باز کنم و بحث کنم باهاش ؛ ولی نُرم ساختاربندی دنیا مدلیه که اکثریتِ نزدیکشون بودند.
الان از یه ساختار بندی تیپیکی که صد سال پیش بودیم، به هزار دلیل، داریم خارج میشن و قدرت سروایو و درخشیدن به تک تک آدم های متفاوت داده میشه. اوکی حالا الان بیاید ساختار بندی کنیم شرکت ها ، خیابون ها، مدارس یکم متفاوت بشن.
و دارن میشن.
یعنی تو‌ صد سال پیش میومدی میگفتی شرکتت وسطش میز پینگ پنگ بذاری بهتر جوابه، همه هزار دلیل میاوردن که نه حواس پرتی و فلان میاره. چون جمعیتی که حین پینگ پنگ بتونه تمرکز بهتری کنه، اصلا وارد اون مدل کار نمیشده از قبلش؛ میرفته ارتش، میرفته کشاورزی میرفته هزارجای دیگه که اون استیمولی رو بگیره. از اون ور تقریبا تمام اشخاص دیگه ای که تو کار شرکتی بودند با پینگ پنگ بازی کردن حواسشون پرت میشده. منطقیه ساختار شرکته اون طور بوده باشه. 
باید در نظر بگیری، درست یا غلط، آدم ها اینرسی دارن برا تغییر و از تغییر میترسن.
تو سال‌های اخیر طی ارتباطات و تکنولوژی و... ما آدم ها خیلی قر و قاطی تر سراغ کارها میریم و مثلاً برا شرکت تولید نرم افزار کلی آدمی اپلای میکنن که با پینگ پنگ تمرکزشون بهتر میشه، خب الان میان میذارن اونو وسط شرکت. که دارن میذارن. اگه کمه دلیلش اینه که تازه شروع شده‌.
درسته آدم‌ها همیشه اینقدر مختلف بودند، ولی جایگزین و کار کردنشون فرق داشته و تو ستینگ دیگه ای میرفتن.
بچه ای که نمیتونسته سر کلاس درس بشینه و هایپر اکتیویتی زیاد داشته، میرفته یه کار دیگه می‌کرده انرژی بیشتری بخواد: میرفته کار یاد میگرفته، ورزشی می‌شده و فلان . حالا تو دنیای الان که اصرار داریم هایپراکتیوی بچه رو سر کلاس درس ارضا کنیم، باید صبر کنیم ، تلاش کنیم ساختار مدرسه جدیدی درست کنی. چون تا قبلش اینا نمیومدن/نمیموندن مدرسه.
این چیزا به نسبت تازه بودنشون، خوب داره درست میشه تو دنیا. حالا تو عصر سرعت عجیب هستیم و فکر میکنیم کنده یه چیز دیگه است. (یه یادآوری اینجا کنم چون به تازگی سالگرد اولین هواپیمای برادران رایتز بوده: این تازه برا ۱۹۰۳ بوده. فقط ۱۲۰ سال قبل. ) یهو تو پنج سال نمیتونی بیای همه رو مجبور کنی ساختاری که باهاش پنجاه سال کار کردن رو عوض کنند چون آدم ها متفاوتند.

نمی‌دونم شاید دارم چرت میگم و کوپیوم می‌کنم.

*یه جایی از کتاب راجع به نورون های آینه ای میگفت.
که خودمم تقریبا چیزی ازشون نخونده بودم تا قبلش.
تو مقاله ی دیگه ای که تو کتاب نبود، (آچاریا و شوکلا، سال ۲۰۱۲) تعریف نورون آینه ای این مدلیه:
Mirror neurons are one of the most important discoveries in the last decade of neuroscience. These are a variety of visuospatial neurons which indicate fundamentally about human social interaction. Essentially, mirror neurons respond to actions that we observe in others. The interesting part is that mirror neurons fire in the same way when we actually recreate that action ourselves. Apart from imitation, they are responsible for myriad of other sophisticated human behavior and thought processes. Defects in the mirror neuron system are being linked to disorders like autism.

هنوز دارم میخونم راجع بهش شاید بعدا بیام اینجا ادیت کنم اضافه کنم.