Take a photo of a barcode or cover
A review by sahrathebookworm
(آزمون آهن (مجستریوم #1 by Holly Black
4.0
راستش از روزی که هالی و کاساندرا (از این به بعد نویسنده های مورد علاقهام رو به اسم کوچیک صدا میزنم!) وارد دسته بندی نویسندههای محبوبم شدن، چشمم دنبال این مجموعه بود. برای خریدنش یه کوچولو شک داشتم چون احساس میکردم قرار نیست با شخصیت اولش که فقط دوازده سالشه ارتباط برقرار کنم. اما حقیقت یه بار دیگه، با پشت دست کوبید توی دهن ذهنم که قضاوت زود هنگام؟
عا عا ×
بله، پس دل رو زدم به دریا و مامان کالوم هانت شدم. (این بچه یتیمه، خوشحالم که مامانش شدم +++)
داستان از این قراره که توی دنیای این کتاب، یه مدرسهی جادوگری به اسم مجیستریوم وجود داره که بجای روی زمین بودن، توی اعماقش مخفی شده و هر سال تعداد کمی شاگرد رو پذیرش رو میکنه. با این حال کالوم هانت همیشه می دونست که باید توی آزمون ورودی این مدرسه شکست بخوره، چون پدرش اینطور میخواست و به گفته اون، جادوگرها آدمهای بدی بودن.
ولی بر خلاف انتظار، پای کالوم (کالوم دچار نقصه و پاش لنگ می زنه، بله. دلیل از این بهتر برای اینکه به آینده ی این بچه امید ببندم؟ من اصلا یاد کز برکر نیفتادم) به این مدرسه باز میشه و کلی اتفاق هیجان انگیز در انتظارشه. توضیح بیشتر راجع به داستان، سبب اسپویل کردنشه. پس بریم سراغ نکات کلیدی این کتاب:
• از اونجایی که سن شخصیتها کمه شاید در وهلهی اول، برای شما هم سخت باشه که باهاشون جور بشین (این مجموعه وایب هری پاتر رو میده.) اما بهتون قول میدم یکمی که بگذره، دیگه ارتباط برقرار کردن باهاشون سخت نیست.
• تا نیمه ی اول کتاب،داستان کند پیش میره. استادها تدریس جادوگری و مهار قدرتهای شاگردهاشون رو شروع کردن و ما تقریبا با سیستم جادویی این دنیا که بر پایه عنصرها میچرخه آشنا می شیم. آب، آتش، خاک، هوا و آشوب. اما توی نیمه دوم، سوالهای زیادی شکل میگیرن، سرعت پیشرفت داستان بالاتر میره و هیجان بیشتری داره.
• شخصیت پردازی: خب به نظرم همچنان جلد اول یه مجموعه برای صحبت روی این مورد، جلد مناسبی نیست. چون همه چیز از یه خط صاف شروع شده و خواننده رو با سر پرت میکنه توی گودال پلات توییستی که باید باشه تا برای ادامه دادن، انگیزه کافی رو داشته باشه. با این حال، من منتظرم تا رشد شخصیتها رو توی جلدهای بعدی، واضح تر و همراه با جزییات بیشتر دنبال کنم.
• راجع به دو فصل آخرش باید بگم که واقعا منو شوکه کرد. شاید از نظر پیچیدگی در مقایسه با کتابهای فانتزی دیگه بگین که پلات توییست خفنی نداشت، اما یه لحظه به این فکر کنین: ویلن در دسترس، ویلنی که بشه طرفش رو گرفت. همین برای دوست داشتن آزمون آهن کافی نیست؟
در کل، از خوندنش لذت بردم. ترکیب قلم هالی و کاساندرا برام دلنشین بود و خب به شدت مشتاقم برای خوندن ادامهی مجموعه. (این روزها احساس میکنم باید مجموعههایی رو بخونم که شخصیت اولشون توی همین محدوده ی سنیه و بعد، شاهد بزرگ شدنش باشم. درست مثل هری و رون و هرماینی)
عا عا ×
بله، پس دل رو زدم به دریا و مامان کالوم هانت شدم. (این بچه یتیمه، خوشحالم که مامانش شدم +++)
داستان از این قراره که توی دنیای این کتاب، یه مدرسهی جادوگری به اسم مجیستریوم وجود داره که بجای روی زمین بودن، توی اعماقش مخفی شده و هر سال تعداد کمی شاگرد رو پذیرش رو میکنه. با این حال کالوم هانت همیشه می دونست که باید توی آزمون ورودی این مدرسه شکست بخوره، چون پدرش اینطور میخواست و به گفته اون، جادوگرها آدمهای بدی بودن.
ولی بر خلاف انتظار، پای کالوم (کالوم دچار نقصه و پاش لنگ می زنه، بله. دلیل از این بهتر برای اینکه به آینده ی این بچه امید ببندم؟ من اصلا یاد کز برکر نیفتادم) به این مدرسه باز میشه و کلی اتفاق هیجان انگیز در انتظارشه. توضیح بیشتر راجع به داستان، سبب اسپویل کردنشه. پس بریم سراغ نکات کلیدی این کتاب:
• از اونجایی که سن شخصیتها کمه شاید در وهلهی اول، برای شما هم سخت باشه که باهاشون جور بشین (این مجموعه وایب هری پاتر رو میده.) اما بهتون قول میدم یکمی که بگذره، دیگه ارتباط برقرار کردن باهاشون سخت نیست.
• تا نیمه ی اول کتاب،داستان کند پیش میره. استادها تدریس جادوگری و مهار قدرتهای شاگردهاشون رو شروع کردن و ما تقریبا با سیستم جادویی این دنیا که بر پایه عنصرها میچرخه آشنا می شیم. آب، آتش، خاک، هوا و آشوب. اما توی نیمه دوم، سوالهای زیادی شکل میگیرن، سرعت پیشرفت داستان بالاتر میره و هیجان بیشتری داره.
• شخصیت پردازی: خب به نظرم همچنان جلد اول یه مجموعه برای صحبت روی این مورد، جلد مناسبی نیست. چون همه چیز از یه خط صاف شروع شده و خواننده رو با سر پرت میکنه توی گودال پلات توییستی که باید باشه تا برای ادامه دادن، انگیزه کافی رو داشته باشه. با این حال، من منتظرم تا رشد شخصیتها رو توی جلدهای بعدی، واضح تر و همراه با جزییات بیشتر دنبال کنم.
• راجع به دو فصل آخرش باید بگم که واقعا منو شوکه کرد. شاید از نظر پیچیدگی در مقایسه با کتابهای فانتزی دیگه بگین که پلات توییست خفنی نداشت، اما یه لحظه به این فکر کنین: ویلن در دسترس، ویلنی که بشه طرفش رو گرفت. همین برای دوست داشتن آزمون آهن کافی نیست؟
در کل، از خوندنش لذت بردم. ترکیب قلم هالی و کاساندرا برام دلنشین بود و خب به شدت مشتاقم برای خوندن ادامهی مجموعه. (این روزها احساس میکنم باید مجموعههایی رو بخونم که شخصیت اولشون توی همین محدوده ی سنیه و بعد، شاهد بزرگ شدنش باشم. درست مثل هری و رون و هرماینی)