You need to sign in or sign up before continuing.

saaraa96's profile picture

saaraa96 's review for:

گیلگمش by Anonymous
3.0

ریویو نوشتن برای این اثر رو هی نگه داشتم تا براش چیز خوبی بنویسم، ولی دیدم وقت نمیکنم اون مدلی که دلم میخواد راجع بهش بنویسم و تصمیم گرفتم اینجا بیشتر نظرم رو راجع به ترجمه بگم تا راجع به خود اثر.
این ترجمه رو خوندم و به نظرم خیلی گسسته بود. یه جورایی انگار نویسنده متن رو برای کودکان ترجمه کرده بود؟ که باز هم نمیشه گفت خوب بود چون همه ی متن ساده نشده بود. نه حالت حماسی داشت، نه باستانی، نه زیادی راحت، هیچی! فقط حس میکنم خیلی پراکنده بود.

تکه های از متنش که تو کتاب های دیگه بود به نظر جالب تر میومدن. البته ممکنه بخاطر مدل لوح ها باشه، و دلیل اینکه تاحالا تو ذوقم نخورده بوده این بوده که تکه ای داخل متن دیگه خونده بودم؛ همه رو پشت سر هم نخونده بودم.

دیگه تو بحث های راجع به گیلگمش نمیتونم بگم «با اینکه خود متن رو نخوندم...», الی برام فرستاد خوندم متن رو بالاخره.
ولی خب چیز اضافه تر از چیزایی که راجع بهش تو مقالات یا کتاب های دیگه نخونده بودم نداشت. آها بجز مثلا تعبیر خواب های اوایل گیلگمش که همه چی رو خوب تعبیر میکرد.

و یه چیز جالب دیگه ای که برام داشت این بود که خب این ها رو رو سنگ حک میکردن، و قاعدتا نباید تکرار مکررات میداشته، ولی حداقل تو این ترجمه یه سری حرف ها هی تکرار میشد و فقط مخاطب فرق میکرد و عجیب بود برام که چرا انرژی براش صرف شده بوده.

راجع به خود اثر و چیزایی که میگه زیر کتاب های دیگه راجع بهش نوشتم، نمی‌خوام دوباره همینجا بگم. اشاراتی که بعدا در اساطیر دیگه بیشتر پر و بال داده شده بهشون و یا در داستان های ادیان بهشون پرداخته شده زیاد داره.
مثلا اوتنپیشتیم و داستان خودش و سفرش به دنبال جاودانگی، داستان موجود برگزیده بودن، عشق خدایان و...
بسیار خوشحالم که چنین اثری تو زمینه اسطوره‌شناختی وجود داره. به خود اثر قطعا ۵ ستاره میدم.

(حالا یه مقاله بررسی گیلگمش و اودیسه دارم نگهش داشتم هنگام بازخوانی اودیسه برم سراغش ببینم چی میگه.)

در آخر حرف سابیتو رو بیارم
گیلگمش کجا میروی؟ زندگی یی که تو می جویی نخواهی یافت. چون خدایان آدمیان را می آفریدند مرگ را نصیب آدمیان کردند زندگی را برای خود نگه داشتند از این رو گیلگمش بنوش و بخور تن خود را بینبار شب و روز شاد باش هر روزی را جشن شادی بگیر شب و روز را با چنگ و نی و رقص شاد باش جامه های پاک بپوش سر خود را بشوی و با روغن بیندای و تن را در آب تازه صفا بده از دیدار فرزندانی که دست تو را می گیرند لذت ببر در آغوش زنان شاد باش از این رو به اوروک برگرد به شهر خود که آن جا شاه ستوده ی خلق و پهلوانی.