A review by hmorakabi
قدیس مانوئل by Miguel de Unamuno

5.0

وقتی نان عشای ربانی از دست دن‌مانوئل افتاد چشمانم برق زد. وقتی دلقک را قدیس خواند تحسینش کردم. وقتی صحبت از خودکشی مداوم شد دلم غنج رفت و وقتی دن‌مانوئل در گوش آنخلا گفت:«دعا کن، فرزندم دعا کن، برای خداوندگارمان مسیح هم دعا کن» کتاب را بستم. دلیلی نداشت خودم را دوباره بخوانم.
«من خدا را دیدم. او که برترین رؤیای ماست. آری رودررو دیده‌ام و چنان‌که می‌دانی و تورات هم قائل است، هر کس خدا را ببیند، هر آن‌کس که چشمان رؤیا را ببیند، همان چشمانی را که خدا با آن‌ها به ما می‌نگرد، بی‌چون و چرا برای همیشه خواهد مرد».