A review by r_musil
قصر به قصر by Louis-Ferdinand Céline

کتاب این طور شروع می شود که سلین دارد از دست ناشرهایش غر میزند. دارد به شدت می نالد از زندگیش، از سختی هایی که به او رفته. همه ی ظلم هایی که به او شده، مثل سگ زندگی کردن، سرما کشیدن، متهم بودن، با احمق ها طرف بودن. همه ی کتاب های سلین همین است و همین طور هم ادامه پیدا می کنند تا تمام شوند. آن وسط ها هم بدبختی های آدم ها چون خنده دار است، خیلی جاهای کتاب بامزه است. راه رفتن در بوران روی زمین های یخ زده با پوتین های به درد نخور، پیانویی که روی آن شاشیده اند. دخترهای خیلی برازنده که در ایستگاه قطار با سربازهایی که قابلمه داشتند و شهوت و جرب و بیماری های مقاربتی می خوابیدند. حامله ها هم بودند ولی سربازها غذا داشتند. همه دیوانه همه دزد همه آب زیرکاه. سوار قطار شاه ایران می شوند. سلین می گوید اگر ماشین داشت مردم باورشان می شد که دکتر خوبی هم هست.
کتاب نثرش اگر سلین نخوانده باشید ممکن است سخت باشد اما سلین اگر از انگشت های دستم دو تا کم کنیم و بعد بگوییم به تعدادشان انتخاب کنم باز در بین نویسنده های مورد علاقه م است. من دوست دارم از مهدی سحابی تشکر کنم، از این انسان گرانقدر که زیر خاک است ولی قبلش سه کتاب از سلین ترجمه کرده