A review by sahrathebookworm
Dying by Arthur Schnitzler, Anthea Bell

challenging dark emotional sad medium-paced

5.0


وقتی این کتاب رو هدیه گرفتم، مطمئن نبودم که بخوام با تمام قلبم دوسش داشته باشم یا با هر خطش رو ستایش کنم. اما حالا اینجام، با قلبی لبریز از عشق، داشتن این کتاب رو توی کتابخونه‌ام گرامی می‌دارم و حض می‌کنم از جدال عقل و احساسی که شخصیت زن داستان-ماری-درگیرش بود.
داستان با بیماری شوهر ماری، فلیکس آغاز می‌شه که با توجه به وخامت حالش، امید کاملا از زندگی این مرد رخت بسته. دکتری بهش گفته که یکسال بیشتر فرصت نداره و از زمانی که متوجه این قضیه می‌شه در تلاشه تا ماری رو آزاد کنه. اما ماری، لجوجانه و سرسختانه دم از عشق می‌زنه و جدایی و نفس کشیدن بدون فلیکس رو غیر ممکن می‌دونه. 
باقی ماجرا، بهتره که تعریف نشه، چون کتاب به شدت گیرا و کوتاهیه واگر بخوام کامل ازش بنویسم لذت واقعی خوندنش رو ازتون گرفتم. با این حال، مرگ و مقوله‌های مربوط بوه اون، خیلی زیبا و تامل برانگیز توی این کتاب مطرح شدن و آدم رو فکر فرو می‌برن که تا چه اندازه فکر کردن به مرگ توی زندگیشون نقش داره و آیا برای مردن آماده هستن یا نه؟ قلم شنیستلر لطیف و ظریف و زیباست؛ درست مثل بال‌های یه پروانه. و مردن، شبیه داستان زندگی اون پروانه است، از ابتدای پیله تنیدن تا انتهای عمر کوتاهشون که به زندگی انسان بسط داده شده. 
قطع به یقین، شنیتسلر رو در کنار ریلکه، گوشه‌ای از قلبم نگه می‌دارم و به این فکر می‌کنم که جهان هستی چه نویسنده‌های قابلی رو سر راه من قرار داده.