Take a photo of a barcode or cover
baranii20 's review for:
The Broken Vows
by Catharina Maura
اگه بخوام تنها یه جمله درباره The Broken Vows بگم، اینه: زین لایق عشقی بود که سلست هرگز نتونست قدرشو بدونه.
من واقعاً عاشق زین شدم. مردی که با تمام وجودش عاشق بود، با تمام زخم‌هاش جنگید، ایستاد، صبر کرد، بخشید، امیدوار موند... و در نهایت، تمام قلبش رو گذاشت کف دست کسی که حتی لحظه‌ای نخواست ببینه چی بهش داده.
سلست؟ راستش رو بخواید، نه تنها باهاش هم‌دردی نکردم، بلکه هر بار که زین با محبت و صبوری باهاش رفتار می‌کرد، از خودم می‌پرسیدم: واقعاً لیاقتش رو داره؟ زنی که نه قدر زین رو می‌دونه، نه عشقش رو باور می‌کنه، نه حتی یه لحظه خودش رو جای اون مرد می‌ذاره که با این همه درد هنوز عاشقه.
زین یه مرد شکست‌خورده نبود، یه عاشق وفادار بود که توی دنیای پر از دروغ و درد، هنوزم قلبش رو برای کسی نگه داشته بود که بارها و بارها ناامیدش کرد. اون عشقی که زین داشت، واقعی بود، نادر بود، مقدس بود... و من تا ته داستان، فقط دلم می‌خواست بغلش کنم و بهش بگم: تو سزاوار یه عشق پاک‌تر و یه قلب مهربون‌تری هستی.
اگه قرار بود این داستان فقط بر پایه شخصیت زین نوشته بشه، برای من ۱۰ ستاره داشت. اما چون سلست برای من به‌شدت ناامیدکننده بود، بخش‌هایی از داستان رو با دلسردی خوندم. فقط موندم چرا زین باید تا این حد برای کسی بجنگه که حتی حاضر نیست نیم‌قدم به سمتش بیاد.
ولی خب... همین تضاد هم باعث شد عشق زین بیشتر بدرخشه. و من، هنوز که هنوزم تمومش کردم، دلم نمی‌خواد از فکرش دربیام.
من واقعاً عاشق زین شدم. مردی که با تمام وجودش عاشق بود، با تمام زخم‌هاش جنگید، ایستاد، صبر کرد، بخشید، امیدوار موند... و در نهایت، تمام قلبش رو گذاشت کف دست کسی که حتی لحظه‌ای نخواست ببینه چی بهش داده.
سلست؟ راستش رو بخواید، نه تنها باهاش هم‌دردی نکردم، بلکه هر بار که زین با محبت و صبوری باهاش رفتار می‌کرد، از خودم می‌پرسیدم: واقعاً لیاقتش رو داره؟ زنی که نه قدر زین رو می‌دونه، نه عشقش رو باور می‌کنه، نه حتی یه لحظه خودش رو جای اون مرد می‌ذاره که با این همه درد هنوز عاشقه.
زین یه مرد شکست‌خورده نبود، یه عاشق وفادار بود که توی دنیای پر از دروغ و درد، هنوزم قلبش رو برای کسی نگه داشته بود که بارها و بارها ناامیدش کرد. اون عشقی که زین داشت، واقعی بود، نادر بود، مقدس بود... و من تا ته داستان، فقط دلم می‌خواست بغلش کنم و بهش بگم: تو سزاوار یه عشق پاک‌تر و یه قلب مهربون‌تری هستی.
اگه قرار بود این داستان فقط بر پایه شخصیت زین نوشته بشه، برای من ۱۰ ستاره داشت. اما چون سلست برای من به‌شدت ناامیدکننده بود، بخش‌هایی از داستان رو با دلسردی خوندم. فقط موندم چرا زین باید تا این حد برای کسی بجنگه که حتی حاضر نیست نیم‌قدم به سمتش بیاد.
ولی خب... همین تضاد هم باعث شد عشق زین بیشتر بدرخشه. و من، هنوز که هنوزم تمومش کردم، دلم نمی‌خواد از فکرش دربیام.