You need to sign in or sign up before continuing.
Take a photo of a barcode or cover
challenging
dark
tense
slow-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Complicated
Loveable characters:
No
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
دو سال پیش شروع کردم به خوندن مادام بوواری
تا حدود یک سوم کتاب جلو رفتم ولی واقعا برام خسته کننده بود.
تقریبا داشت هیچ اتفاق خاصی نمیفتاد و بیشترش توصیف چیزها بود.
نتونستم تمومش کنم.
دو روز پیش از جایی که ولش کرده بودم شروع کردم و اینبار اما بوواری حسابی فرز و زبر و زرنگ شده بود!
از یکجا به جای دیگه میرفت و هیچ چیزی نمیتونست راضیش کنه پس بیشتر میخواست.
حقیقتش در یک سوم اول اما بوواری در حال دیدن زدن چیزهاییه که در دو سوم پایانی با حرص و طمع زیاد میخوادشون.
فکر میکنم اما زنی بود که زودتر از زمان خودش به دنیا اومده بود.
دیگه همه ما الان این گناه معصومانه رو داریم که مثلا خفنترین دوچرخه با خوشگلترین قمقمه دوچرخهسواری و بهترین کلاه ایمنی رو میخریم اما این خرید تجهیزات اینقدر خستهمون میکنه که به یادگیری دوچرخه نمیرسیم.
یا جالبترین صحنه برای من جایی بود که اما رفته بود به کلیسا و داشت به مریم مقدس و قدیسههای مختلف فکر میکرد و تصمیم گرفته بود که خفنترین قدیسه تاریخ بشه در حالی که یک ساعت بعد همراه معشوقهاش سوار کالسکه شد و رفت! خب این رفتار خودمو یادآوری میکرد که یه روز میخوام خففنترین بشم تو یه چیزی و بعد کلا ولش میکنم و میرم دنبال هوس بعدی.
به هر حال امروز بهای زیادی بابت این رفتار نمیدیم.
مثل اما بوواری خیلی وقتا از زندگی راضی نیستیم ولی خیلیم ناراضی نیستیم.
تا حدود یک سوم کتاب جلو رفتم ولی واقعا برام خسته کننده بود.
تقریبا داشت هیچ اتفاق خاصی نمیفتاد و بیشترش توصیف چیزها بود.
نتونستم تمومش کنم.
دو روز پیش از جایی که ولش کرده بودم شروع کردم و اینبار اما بوواری حسابی فرز و زبر و زرنگ شده بود!
از یکجا به جای دیگه میرفت و هیچ چیزی نمیتونست راضیش کنه پس بیشتر میخواست.
حقیقتش در یک سوم اول اما بوواری در حال دیدن زدن چیزهاییه که در دو سوم پایانی با حرص و طمع زیاد میخوادشون.
فکر میکنم اما زنی بود که زودتر از زمان خودش به دنیا اومده بود.
دیگه همه ما الان این گناه معصومانه رو داریم که مثلا خفنترین دوچرخه با خوشگلترین قمقمه دوچرخهسواری و بهترین کلاه ایمنی رو میخریم اما این خرید تجهیزات اینقدر خستهمون میکنه که به یادگیری دوچرخه نمیرسیم.
یا جالبترین صحنه برای من جایی بود که اما رفته بود به کلیسا و داشت به مریم مقدس و قدیسههای مختلف فکر میکرد و تصمیم گرفته بود که خفنترین قدیسه تاریخ بشه در حالی که یک ساعت بعد همراه معشوقهاش سوار کالسکه شد و رفت! خب این رفتار خودمو یادآوری میکرد که یه روز میخوام خففنترین بشم تو یه چیزی و بعد کلا ولش میکنم و میرم دنبال هوس بعدی.
به هر حال امروز بهای زیادی بابت این رفتار نمیدیم.
مثل اما بوواری خیلی وقتا از زندگی راضی نیستیم ولی خیلیم ناراضی نیستیم.
dark
emotional
tense
medium-paced
Plot or Character Driven:
Character
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes
reflective
sad
slow-paced
Plot or Character Driven:
Character
Strong character development:
No
Loveable characters:
No
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes
dark
reflective
fast-paced
4.5? I'm torn! 5 stars on all but one important section.
dark
emotional
reflective
sad
slow-paced
Plot or Character Driven:
Character
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
N/A
Flaws of characters a main focus:
Yes
adventurous
emotional
tense
medium-paced
Strong character development:
No
Loveable characters:
Yes
Flaubert builds a vivid cast of characters, managing to balance the dramatic plot points by hitting relatable sensibilities so spot on.
C'est moi, frfr
C'est moi, frfr
challenging
reflective
tense
medium-paced
Plot or Character Driven:
Character
Strong character development:
No
Loveable characters:
No
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes
emotional
reflective
sad
tense
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes