You need to sign in or sign up before continuing.
Take a photo of a barcode or cover
emotional
sad
tense
medium-paced
Plot or Character Driven:
Character
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Yes
I wanted to like this book, but 27 pages in and I just have a mule with its Achilles tendon hacked, another dead with a hoe through its head, and a soldier flayed alive. Too violent for me.
I couldn't get through this one. I tried, really, but a guy gets skinned alive, and then there's a rape, and then a horrible retributive murder... and then—oh goody!—the Japanese arrive again... and I'm barely a quarter of the way through. The writing is as lurid as you'd expect from Nobel Prize-winning literature, but the subject matter was so off-putting that that there was no saving this one for me.
I'll leave it unrated, as I don't know how many stars to give a powerful book ... that overpowered me as a reader.
I'll leave it unrated, as I don't know how many stars to give a powerful book ... that overpowered me as a reader.
dark
emotional
reflective
sad
slow-paced
Plot or Character Driven:
Plot
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
No
Flaws of characters a main focus:
Complicated
#نوبلخوانی کتاب پنجم، ۲۰۱۲ :
#گوان_موئه ملقب به #مو_یان در معنی 《حرف نزن》، نویسنده ای چینی تبار است که در سال ۲۰۱۲ به دلیل نبوغ نوشتاری خود در رئالیسم توهم زا برنده جایزه نوبل ادبیات شد. شناخته شده ترین اثر جهانی وی #ذرت_سرخ نام دارد که فیلمی هم از آن به کارگردانی #ژانگ_ییمو موفق به دریافت جوایز زیادی از جمله خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شده است.
بخش اول کتاب یکی بهترین و تاثیرگذار ترین چیدمان های داستانی است که تجربه کرده ام. مخصوصا روایت نامنظم اتفاقات از نقطه نظر زمانی و در هم آمیخته شدن مرگ شخصیت ها همسو با زندگی گره خورده شان به مزرعه های ذرت اوج هنر نوشتاری مویان را در همان ابتدای کتاب مهر تایید میزند. و دیگر حرفی نمی ماند جز غرق شدنی ورق به ورق با کلمات!!
توصیه میکنم در طول خوانش حتما به حضور فعال و زنجیره ای ذرت سرخ و تاثیر آن بر زندگی و سرنوشت شخصیت ها دقت کنید، مخصوصا شخصا عاشق ده ها صحنه ای شدم که روایت گر آخرین نفس ها و آخرین نغمه ها بود. وام دارِ خاطراتی خونین، ذرتِ سرخ!
دو بخش مورد علاقه ام، یعنی تابلوی مرگ دو شخصیت اصلی زن داستان، یکی در ابتدای کتاب و دیگری در بخش آخر و انتهایی داستان، جز تکان دهنده ترین و تاثیرگذارترین صحنه های مرگی هستند که خوانده ام و مطمئنا اگر لیستی از بهترین مرگ شخصیت ها بخواهم درست کنم، این کتاب بی برو برگرد جز صدر نشین هایش خواهد بود.
از ویژگی های عمده کتاب می توان به تعداد شخصیت های زیاد و روایت سرنوشت های متنوع آنها، تعداد مرگ زیاد و از همه مهمتر عدم جانب داری نویسنده و توصیف عادلانه از اوضاع نابسامان کشور چین و ایالت گائومی در زمان حمله بی رحمانه ی ژاپنی ها اشاره کرد، که علت عمده آن نبود رهبر و یا اورگانی متحد بود که باعث ریخته شدن خون های بیهوده زیاد و سوتفاهم ها و درگیری های شدید و خونین بین نیروی فرمانده ها شد.
از لحاظ سبک نوشتاری و وزنه ی احساسی متن هم میتوان مویان را نزدیک به قلم رئالیستی سیمین دانشور در نظر گرفت. البته گذشته از جنبه جادویی و احساسی توصیفات، لحن و قلم مویان به شدت رک تر و تکان دهنده تر بوده و به هیچ وجه قصد پوشاندن حقایق تلخ و کثیف جنگی را ندارد؛ حتی به قیمت آلوده کردن شخصیت های قهرمانش!
و درنهایت پایان بندی با دیداری در قبرستان و تقابل نسل ها، توسط راوی و قبر قهرمانان خفته و آرام کتاب، یکی از بهترین پایان بندی های داستانی است که مویان تصویر سازی کرده است.
توصیه میکنم حتما لذت آشنایی با قلم رک این نویسنده چینی رو از دست ندید و از داستان های زیبایش خودتان را محروم نکنید.
#گوان_موئه ملقب به #مو_یان در معنی 《حرف نزن》، نویسنده ای چینی تبار است که در سال ۲۰۱۲ به دلیل نبوغ نوشتاری خود در رئالیسم توهم زا برنده جایزه نوبل ادبیات شد. شناخته شده ترین اثر جهانی وی #ذرت_سرخ نام دارد که فیلمی هم از آن به کارگردانی #ژانگ_ییمو موفق به دریافت جوایز زیادی از جمله خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شده است.
بخش اول کتاب یکی بهترین و تاثیرگذار ترین چیدمان های داستانی است که تجربه کرده ام. مخصوصا روایت نامنظم اتفاقات از نقطه نظر زمانی و در هم آمیخته شدن مرگ شخصیت ها همسو با زندگی گره خورده شان به مزرعه های ذرت اوج هنر نوشتاری مویان را در همان ابتدای کتاب مهر تایید میزند. و دیگر حرفی نمی ماند جز غرق شدنی ورق به ورق با کلمات!!
توصیه میکنم در طول خوانش حتما به حضور فعال و زنجیره ای ذرت سرخ و تاثیر آن بر زندگی و سرنوشت شخصیت ها دقت کنید، مخصوصا شخصا عاشق ده ها صحنه ای شدم که روایت گر آخرین نفس ها و آخرین نغمه ها بود. وام دارِ خاطراتی خونین، ذرتِ سرخ!
دو بخش مورد علاقه ام، یعنی تابلوی مرگ دو شخصیت اصلی زن داستان، یکی در ابتدای کتاب و دیگری در بخش آخر و انتهایی داستان، جز تکان دهنده ترین و تاثیرگذارترین صحنه های مرگی هستند که خوانده ام و مطمئنا اگر لیستی از بهترین مرگ شخصیت ها بخواهم درست کنم، این کتاب بی برو برگرد جز صدر نشین هایش خواهد بود.
از ویژگی های عمده کتاب می توان به تعداد شخصیت های زیاد و روایت سرنوشت های متنوع آنها، تعداد مرگ زیاد و از همه مهمتر عدم جانب داری نویسنده و توصیف عادلانه از اوضاع نابسامان کشور چین و ایالت گائومی در زمان حمله بی رحمانه ی ژاپنی ها اشاره کرد، که علت عمده آن نبود رهبر و یا اورگانی متحد بود که باعث ریخته شدن خون های بیهوده زیاد و سوتفاهم ها و درگیری های شدید و خونین بین نیروی فرمانده ها شد.
از لحاظ سبک نوشتاری و وزنه ی احساسی متن هم میتوان مویان را نزدیک به قلم رئالیستی سیمین دانشور در نظر گرفت. البته گذشته از جنبه جادویی و احساسی توصیفات، لحن و قلم مویان به شدت رک تر و تکان دهنده تر بوده و به هیچ وجه قصد پوشاندن حقایق تلخ و کثیف جنگی را ندارد؛ حتی به قیمت آلوده کردن شخصیت های قهرمانش!
و درنهایت پایان بندی با دیداری در قبرستان و تقابل نسل ها، توسط راوی و قبر قهرمانان خفته و آرام کتاب، یکی از بهترین پایان بندی های داستانی است که مویان تصویر سازی کرده است.
توصیه میکنم حتما لذت آشنایی با قلم رک این نویسنده چینی رو از دست ندید و از داستان های زیبایش خودتان را محروم نکنید.
What a journey! Never a dull moment, action packed, brutal and graphically violent. Not the book I was expecting, but what a book it was. An emotional rollercoaster from start to finish. Classically written, positively brimming with description.
I'm aware that I ought to have liked this. Nobel prize winner, world literature, etc. But the more I read it (and I read to the very end, albeit in fits and starts for the last 50 or so pages) the less I appreciated its faux-mythologising stance, its glorification of violence, its utter lack of psychological - I won't say depth, because myth doesn't have depth, it just provides us with a terminology for depth - let's say, credibility. Oh yes, repeating words (sorghum an embarrassingly high number of times, with red and green not far behind) does not make them symbolic; it makes them irritating. To suggest that this has the slightest thing in common with the morally complex work of, say, Kundera, is absurd. I've given it two stars because the translation has a nice clunky 'foreign' feel to it, which isn't a quality I normally appreciate but that,in this case, served as a distraction from the 'rivers' of 'blood' (two other massively over-used nouns)...
And don't get me started on that patronising colonialist term 'world literature'. 'World music' was bad enough...
And don't get me started on that patronising colonialist term 'world literature'. 'World music' was bad enough...
Emily and her books
Se vuoi tenerti aggiornato sulle mie letture e recensioni...
♥ Instagram
♥ Youtube
♥ Altri link utili
« Si amarono in un campo di sorgo rigoglioso di vita; i loro spiriti liberi, incuranti delle convenzioni umane, aderirono l’uno all’altro ancor più strettamente dei loro corpi beati. »
Ho terminato la lettura di "
Se vuoi tenerti aggiornato sulle mie letture e recensioni...
♥ Youtube
♥ Altri link utili
« Si amarono in un campo di sorgo rigoglioso di vita; i loro spiriti liberi, incuranti delle convenzioni umane, aderirono l’uno all’altro ancor più strettamente dei loro corpi beati. »
Ho terminato la lettura di "