You need to sign in or sign up before continuing.
Take a photo of a barcode or cover
adventurous
challenging
dark
emotional
funny
inspiring
lighthearted
mysterious
tense
fast-paced
Me gusta mucho la historia así que no puedo ser objetiva, pero puedo reconocer que no fue el final más satisfactorio, no es un libro muy largo y se desperdician varias hojas solo en restablecer todo lo que ya pasó cada vez que se menciona a alguien o una situación. Quisiera ver resultas ciertas situaciones que se vienen armando y es verdad que tuvo una resolución bastante simple que no tiene nada que ver con lo que se venía planteando. Quiero ver a todos los personajes completos y sus situaciones. Para que mata a Locke?? Para que embaraza a Taryn? Para que pasa la situación de Viví? Y como termina todo con Madoc esperaba mucho más la verdad
funny
lighthearted
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
dark
emotional
medium-paced
Plot or Character Driven:
Plot
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
“I feel like a constellation of wounds, held together with string and stubbornness.”
خب، باورم نمیشه که تموم شد. یکی از تأثیرگذارترین داستانایی که خوندم، و همچنین تنها مجموعهای که تاریخ انتشار هر جلدشو توی تقویمم علامت زده بودم، تموم شد.
منکر این نمیشم که واقعاً یه جاهایی داشتم ناامید میشدم از روند داستان، ولی حقیقتاً اپیلوگ کتاب، خودش به تنهایی تمام کاستیهای قبلش رو پوشوند، و بنابراین حرفی نیست.
اگر کتاب قبلی حول محور اعتماد میچرخید، داستان این یکی بر پایهی انتخاب بنا شده. و خب نه هر انتخابی. از اون مدل دو راهیهایی که آدم سرشون قرار میگیره بدون اینکه بفهمه وجود دارن. توی به یاد آوردن آدما افتضاحم، بنابراین یادم نمیاد کی بود که بهم گفت:«هر بار که روی صحنه خندهت میگیره، این انتخاب توئه که بخندی یا نه.» من اون موقع فکر نمیکردم که یه چیز ساده مثل خندیدن اینقدر پیچیده باشه، ولی هست. (از اون دسته بدیهیاتیه که لازمه مدام پرت بشه توی صورت آدم.) روی صحنه که میایستی، کوچکترین حرکتت انتخابه، و این در عین اینکه دست و پات رو میبنده بهت قدرت میده. و بنظرم این نکتهی مهمیه که توی کتابها معمولاً خوب بهش پرداخته نمیشه. قدرت و ضعف، هر دو با هم و شاید حتی مکمل هم، وقتی که همهی چشمها روی تو متمرکزه. و خوشحالم که هالی بلک اینقد طبیعی تونسته اینجا نشونش بده.
و در نهایت این کتاب به من چی یاد داد؟ راستش هیچی. بیشتر شبیه یه دوست صمیمی بود که میاد کنارت میشینه، صبر میکنه تا همهی حرفهات رو بزنی و بعد بدون هیچ حرفی بغلت میکنه. این خاصیت هر کتابی نیست. هر کتابی نمیتونه خواستههای تو رو اینقدر دقیق حدس بزنه و همزمان غیرقابلپیشبینی باقی بمونه.
آیا من باید از شخصیتهای این کتاب خداحافظی کنم؟ نمیدونم، شاید. حتی عوضیترینهاشون هم برام جذاب بودن و به حرفهام گوش دادن و بغلم کردن. من ولی فقط میتونم ازشون برای اینکه باهام بزرگ شدن تشکر کنم و از اینجا به بعد، تنهایی بزرگ شم.
خب، باورم نمیشه که تموم شد. یکی از تأثیرگذارترین داستانایی که خوندم، و همچنین تنها مجموعهای که تاریخ انتشار هر جلدشو توی تقویمم علامت زده بودم، تموم شد.
منکر این نمیشم که واقعاً یه جاهایی داشتم ناامید میشدم از روند داستان، ولی حقیقتاً اپیلوگ کتاب، خودش به تنهایی تمام کاستیهای قبلش رو پوشوند، و بنابراین حرفی نیست.
اگر کتاب قبلی حول محور اعتماد میچرخید، داستان این یکی بر پایهی انتخاب بنا شده. و خب نه هر انتخابی. از اون مدل دو راهیهایی که آدم سرشون قرار میگیره بدون اینکه بفهمه وجود دارن. توی به یاد آوردن آدما افتضاحم، بنابراین یادم نمیاد کی بود که بهم گفت:«هر بار که روی صحنه خندهت میگیره، این انتخاب توئه که بخندی یا نه.» من اون موقع فکر نمیکردم که یه چیز ساده مثل خندیدن اینقدر پیچیده باشه، ولی هست. (از اون دسته بدیهیاتیه که لازمه مدام پرت بشه توی صورت آدم.) روی صحنه که میایستی، کوچکترین حرکتت انتخابه، و این در عین اینکه دست و پات رو میبنده بهت قدرت میده. و بنظرم این نکتهی مهمیه که توی کتابها معمولاً خوب بهش پرداخته نمیشه. قدرت و ضعف، هر دو با هم و شاید حتی مکمل هم، وقتی که همهی چشمها روی تو متمرکزه. و خوشحالم که هالی بلک اینقد طبیعی تونسته اینجا نشونش بده.
و در نهایت این کتاب به من چی یاد داد؟ راستش هیچی. بیشتر شبیه یه دوست صمیمی بود که میاد کنارت میشینه، صبر میکنه تا همهی حرفهات رو بزنی و بعد بدون هیچ حرفی بغلت میکنه. این خاصیت هر کتابی نیست. هر کتابی نمیتونه خواستههای تو رو اینقدر دقیق حدس بزنه و همزمان غیرقابلپیشبینی باقی بمونه.
آیا من باید از شخصیتهای این کتاب خداحافظی کنم؟ نمیدونم، شاید. حتی عوضیترینهاشون هم برام جذاب بودن و به حرفهام گوش دادن و بغلم کردن. من ولی فقط میتونم ازشون برای اینکه باهام بزرگ شدن تشکر کنم و از اینجا به بعد، تنهایی بزرگ شم.
adventurous
funny
mysterious
tense
fast-paced
Plot or Character Driven:
Plot
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
No
adventurous
emotional
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
No
adventurous
dark
mysterious
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Yes
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
adventurous
dark
tense
medium-paced
Plot or Character Driven:
A mix
Strong character development:
Yes
Loveable characters:
Complicated
Diverse cast of characters:
Yes
Flaws of characters a main focus:
Yes
The climax was so suspenseful!
I think Jude is a really cool character. Her sisters were better in this book, but I'm still not really a fan of either of them.
Still not completely sold on Cardan, but he is an interesting character.
One particular scene could have faded to black a little sooner for my tastes.
I think Jude is a really cool character. Her sisters were better in this book, but I'm still not really a fan of either of them.
Still not completely sold on Cardan, but he is an interesting character.
One particular scene could have faded to black a little sooner for my tastes.